جیگر

گوسفندم نشدیم جیگرمون کیلویی۱۹۰۰۰ بیارزه... 

اینایی که تا دیروز می گفتن جیگرتو خام خام از فردا چی می خوان بگن؟؟ 

اصن به ما چه...!!

مرگ بر مرفهان بی درد

 اگر روز جمعه بازی استیل پرسپولیس را دیده باشید که خوب خودتون در جریانید ولی اگه ندیدید باید بگم خدمتتون که زنگ بزنید سروش سیما بگید براتون بیارن تا شما هم در جریان قرار بگیرید .... 

من کاری به اتفاقای بازی و  اون تراژدی سوزناک آخرش ندارم من با خودمون کار دارم با خود خود خودمون... 

فردای روز بازی مالک استیل آذ‌ین باشگاه را منحل کرد و به عبارتی فرستاد لای باقالیا هر چند اگر این کارم نمی کرد با این نتایج گهر باری که گرفتن این اتفاق به حالت اتومات می افتاد 

ولی من به ایناشم کار ندارم من به خودمون کار دارم خود خود خودمون...  

ملت توی بخش ورزشی خبر آن لاین نظر گذاشته بودن با این مضامین: 

 

- خوشششششششش اومدی میلیاردر 

ـ  فوتبال به امثال شما احتیاج نداره این شمایید که محتاج فوتبالیید! 

ـ داری میری درم ببند 

ـ آقای هدایتی بهتر نبود این همه پول را خرج ساختن مسجد و مدرسه می کردین تا یه کار خیری هم کرده باشی 

و خلاصه یک عالمه دیگه از همین حرفای.... 

از اینجا به بعدش را لطف کنید و حد اقل با خودتون صادق باشید  :

 

 تا حالا چند بار شده وقتی یه نفر را توی یه ماشین مدل بالا دیدید سرتون را تکون بدین و بگین ببین خدا پول را به کیا میده !! من با این تیپ و قیافه باید این ماشینم باشه اون وقت این عمله ... 

 

واقعآ واسم سواله که این همه نفرت ما نسبت به پولدار ها از کجا میاد ؟چرا فکر میکنیم اموال پدر مارو تصاحب کردن که به اینجا رسیدن و از همه مهم تر اینکه چطور به خودمون حق میدیم راجع به داراییشون نظر هم بدیم که چرا مدرسه نساختی یا گرسنه های آفریقا را باهاش سیر نکردی و یا هزار تا چرت و پرت دیگه... 

110% هم مطمئنیم یارو تو زندگیش هیچ کار خیری نکرده و این همه پول را هم یا باد براش آورده یا باباش و لا غیر 

 این تهمینه میلانی طفلک حق داشت می گفت مگه ممکنه کسی تو ایران زندگی کنه و عقده نداشته باشه؟ 

 راس می گفت بنده خدا... 

 

 

پ ن : من طرفدار هیچ کدوم از فیلمای خانم میلانی نیستم در واقع به نظرم فیلماش اساسآ شبیه طنزه تا یه فیلم اجتماعی ولی اون شب که اومد هفت دغدغه هاش و نوع نگاهش و صد البته شجاعتش توی گفتن حقیقت را خیلی زیاد دوست داشتم 

 

اینم بگم و از حضورتون مرخص شم  خبرنگار بعد از بازی میکروفون را برد چپوند تو دهن بازیکن پرسپولیس ( عمرآ اگه اسمش رو بگم ) که آقای بیییییب دعواتون با دروازه بان استیل سر چی بود یارو هم که البته خیلی سعی می کرد خودش را متشخص نشون بده نه گذاشت و نه برداشت گفت این پسره به من فحش ناموس داده واقعآ برای این فوتبال متاسفم که همچین افراد بی ادبی توش بازی می کنن این آقا حرفایی را زد که لایق خودش و خونوادش بود!!! 

به این میگن فحش ناموسی زیر پوستی...

نیم من باش ولی مرد باش!!

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود: 

 یه نفر بود که کلی آرزوهای بزرگ داشت به چندتاش رسید به خیلی هاش هم نرسید.  

 

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود:

 یه نفر بود که کلی آرزوهای کوچیک داشت به خیلی هاش رسید به چندتاشم نرسید .

 

کاش میدونستم کدومشون زیر این گنبد کبود خوشبخت تر زندگی کرده بود...

آخی ...حیوونی کنکور داره...!!

تقدیم به : 

تمام کنکوری های عزیز بدبخت فلک زده که من اگه جاشون بودم تا حالا چهل بار خودمو کشته بودم آخه آدمم انقد بدبخت انقد بیچاره اینم شد زندگی که شما دارید عید همه میرن ددردودور حالی به حولی اونوقت شماها..... 

                                    با عشق !!! 

حالا اینا همه که گفتم مقدمه بود و اما میریم سراغ موءخره... 

اون روزا که منم عین شما بودم  ( البته روزای خیلی دوریم نیست همچین پارسال بود کوفتی ) یه شب رفتم گسسته بخونم دیدم هرچی می خونم انگار یکی داره به زبان شیرین ژاپنی احوالم را میپرسه هیچی نمی فهمیدم (می بینید تمام کنکوری های عالم در نفهمیدن گسسته ـ لعنت ا... علیه ـ با هم تفاهم دارن ) آره خلاصه هیچی به هیچی ما هم که یه شخصیت قاطی...!! 

در همین حین ! شعر زیر را سوریدم... 

 

ای کنکور لعنتی از تو بیزارم  

                                         غیراز تو تو زندگیم غمی ندارم 

اگه یه روز نباشی بی تو خوشحالم 

                                 تست و درس و کتاب و کنار می ذارم 

کنکور اگه بمیری حلوا می ذارم 

                                   پولش را هم از جیب جاسبی میارم 

کنکور تو بی نظیری مثل عزراییل 

                                    عزراییل مثه نسیمه تو باد منجیل 

اون خیلی با مرامه جونو یهو میگیره 

                                  اما تو بی وفایی خیلی ناسازگاری 

 

                          ریز ریز جونو میگیری  

                            مگه تو دین نداری 

نکته ی اخلاقی :فرزندان من از سرنوشت مادر پیر و دلسوخته ی خودتون درس بگیرین  

ما موقع گسسته خوندن این حشویات را سراییدیم و شدیم یک فقره دانشگاه آزادی ...  

شما درست را بخون بلکه یه چی بشی بریم اینور اونور پزت را بدیم 

 

نکته ی سوزشی: امسال عین پارسال واسه بچه ها اردوی عید گذاشتن منتهای مراتب بنده تا پارسال درس می خوندم حالا از امسال شماها درس می خونید من نگاتون می کنم (از طرف مدرسه دعوت به همکاری شدم میدونید که چی میگم...!!) 

آخ که چه حالی بده امسال.... عقده گشایی ای  بکنیم ما !! 

پاچه خوار بالفطره

این دم عیدی داشتم کمدم را تر تمیز میکردم که دفتر دیکته ی اول دبستانم را پیدا کردم حالا فقط ببینید در نامه ای که به مناسبت پایان سال تحصیلی به معلمم که از قضا هم ولایتیمون هم بود چیا نوشتم: 

 

با عرض سلام و احترام به خانم همشهری ام. خانم از اولین روز تا این روز آخر مثل بادی همدانی بود. خانم حداقل می گذاشتید من از همدان که آمدم یک کمی خوب بشوم بعد مثل باد می آمدید خانم آخر شما که می دانید بادهای همدان چه قدر سرد است. 

سرکار خانم اردلان ! همشهری بابا جانم و مامان جانم خواهش می کنم ما که تا به حال  دلمان نیامده است که به خاطر پیش شما ماندن نومره ی بد بیاوریم و پیش شما بمانیم اما شما به بزرگی خودتان ببخشید و به کلاس دوم بیایید. 

شما مامان همدانی من و مامان تهرانیه بقیه ی بچه ها بودید. پایان 

      

                               ما سال گذشته بودیم مثل جوانه کوچک 

و اما جمله سازی: 

میوه:مادر میوه می آورد 

شام :مادر شام درست می کند 

 

قوری:مادر قوری را پر از آب کرد و او را روی سماور گزاشت 

 

بچه: بچه آموزگار را دوست دارد و از او تشکر می کند که به او درس می دهد 

خوشحال:روز اول که به مدرسه آمدم اما چند روز که رفت فهمیدم که چقدر خوب است و خوشحال بودم که چنین آموزگار خوبی دارم. 

 

پیغمبر: کلمه ی جمله سازی پیغمبر است 

معلم: خانم معلم اردلان ناراحت نشوید که من گل به این زشتی به شما دادم خودم هم ناراحتم! 

 

مریض:من وقتی رفتم شهر خانم مریض شدم 

حاضر:تازه نیامدم به مدرسه و حاضر نبودم 

 

بعضی:ب ع چی میشه ض ی چی میشه با هم بعضی میشه 

 

دانشمند: دانشمند به من آب بده ! 

 

نتیجه گیری اخلاقی:من اگه رو همین استعداد پاچه خواریم کار کرده بودم تا حالا قطعآ یه پخی شده بودم...حیف که لگد زدم به این گوله ی استعداد ای لعنت به این جوگیری  

نتیجه گیری فلسفی :یک لحظه جوگیری یک عمر پشیمانی!!