این ادما هستن که همش برا همه چی می جنگن برام خیلی عجیبن مخصوصا وقتی یادم میاد توی همین ایران خودمون دارن زندگی می کنن . نمی دونم چطور به فردای خودشون مطمئن هستن و ایا اساسآ چیزی که بهش یک درصد هم اطمینان نداریم ارزش جنگیدن را داره؟
توی این زندگی که ما توش نقطه ی تسلیمیم واقعا مشغول چه کاری هستیم ؟
ایا کسی را با ما کاری هست وایا مارا با کسی؟
فقط مثله چندتا عروسک خیمه شب بازی می مونیم که خدا با نوک انگشت اشارش و شاید در حالی که یه لبخند به لب داره اروم روی صفحه تکونمون میده بعد هرکی را خواست برمی داره و جاش یکی دیگر را می ذاره و اب هم از اب تکون نمی خوره
دنیا همین طور ادامه داره هی ادامه داره هی ادامه داره..........
که چی....؟
اخرش......اخر همه ی این ادامه داشتن ها واقعآ قراره چه اتفاقی بیفته؟ چه معجزه ای....؟
پوچی و سردرگمی نشانه ی عصر ماست نشانه ی تمام عصرهاست
به نظرم خدا از روز اول انسان و پوچی را با هم افرید قرین هم افرید
و ایا بعد به ما خندید..............؟؟؟