ایستادم لبه ی پرتگاه
نه جرئت پریدن دارم نه دل برگشتن
هزار تا صدا تو سرم میگن بپر
هزار تا صدا میگن سقوط میکنی
و من...
مثل همیشه
فقط نگاه میکنم
کجاست معجزه ای که اتفاق بیفته و نجاتم بده ازاین سکون مطلق