با هم نخندیم به هم بخندیم

خدایا پول ندادی قبول  

خوشگلی ندادی قبول 

 

قدوبالا ندادی جهنم و ضرر اونم قبول 

 

هوش و ذکاوت و فراست و این قبیل امور سوسول بازی هم که پیشکش 

 

ولی خدایا انصافآ شوخیم حدی داره 

 

تو با همه ی اوصافی که در بالا ذکرش رفت حتی جرات خودکشی را هم ندادی 

 

ناراحت نشیاااا ... 

ولی این آخری واقعا شوخی بی نمکی بود!!!!

برای برادرم...

من 

امشب 

برای بار هزارم 

 توبه میکنم... 

 

وامیدوارم 

تو هم حداقل برای یکبار 

وبرای اولین بار 

توبه کنی... 

 

گفته بودم 

از میان تمام دردهای دنیا 

درد خواهر بودن را  

خوب میفهمم 

 

خدایا  

من این بار 

 از خواهر بودن  

توبه میکنم...

یک کاسه مرگ

این روزا هیچی حالمو خوب نمی کنه...

نه ذرت مکزیکی

نه کتاب 

ونه بارون حتا...

 

  

به گمانم این آش 

به اندازه ی نوک قاشق چای خوری 

مردن کم داشته باشد 

نمک و فلفل هم  

که طبق معمول همیشه 

مثل دیروز  

مثل امروز  

مثل همه ی فرداهای آمده و نیامده 

به میزان دلخواه 

به میزان دلخواه دلی 

که هیچ چیز نمی خواهد

مونیا

عجیب ترین احساس دنیا زمانیه که هم غم داری هم شادی.همون وقتا که منطق میگه باید خیلی خوشحال باشی ولی ته دلت انگار  بغضی هست که نه میشه قورتش داد نه می ترکه لامصب... 

وقتی یه نفر که خواهرت نیست ولی خواهرته میره دنبال سرنوشتش تو می مونی و همون احساس عجیب.تو می مونی و همون بغضی که گلوت را گرفته و ولت نمی کنه 

وقتی هربار که از پنجره آشپزخونه نگاه می کنی چشمت ناخود آگاه می چرخه دنبال یه پنجره که پشتش پر از چهره های آشناست نمی دونی حالا که دوست داشتنی ترین کاراکتر اونور پنجره داره جای دیگه ای زندگی می کنه چشمت دیگه باید دنبال چی بگرده و خلائی که تو قلبت ایجاد شده را با چی میشه پر کرد 

 

داشتن یه آشنا بین یه عالمه همسایه ی غریبه احساس فوق العاده ایه .اینکه وقتی به در یه خونه خاص  بین این همه در و دیوار می رسی گام هات محکم تر بشه و احساس اطمینان کنی ... 

آره احساس فوق العاده ایه به شرطی که یهو تو نمونی و یه خیابون خلوت که حتی صدای جیرجیرکم توش نمی یاد بلکه یادت بره دوستت شوهر کرده و  تو هویجوری دراز دراز باید بشینی خاطره بنویسی بلکه یه خورده از سوزشت کم شه!!

گزارش بروز یک نقص فنی در تولید انبوه انسان

مادرم خوب بود 

چه کسی می داند  

شاید حتی مادرم مادربزرگی  از نور داشت 

 

مادرم خوب بود  

و ما ادامه اش بودیم 

پلید سیاه و دوست نداشتنی 

در انتهای تباهی... 

 

پس ما که اینگونه... 

چه کسی امتدادمان خواهد بود؟ 

 

و آیا هنوز هم 

هر کودکی که به دنیا می آید  

یعنی خدا به آینده ی انسان امیدوار است...؟ 

 

یا شاید 

شاید خداوند بشر را به حراج گذاشته است! 

یک فروش فوق العاده  

با پنجاه درصد تخفیف 

 

حراج آخر فصل ...

به علت تغییر شغل 

به علت پشیمانی از آفرینش انسان!! 

 

حیف شد 

جهان جای خوبی بود  

که سرنوشت خوبی نداشت... 

 

صبح فردا روزنامه ها تیتر خواهند زد: 

که خدا هم 

ورشکست شد !!!