کاش یه مکانیزمی در جهان وجود داشت که هر کسی رو هر چقدر دوست داری اونم همونقد دوستت داشته باشه.
یه کتاب میخوندم نوشته بود صدای سرزنشگر درونتون رو ساکت کنید .
در همون لحظه صدای درونم گفت خفه شو این راجع به آدمای موفقه به تو ربطی نداره
خلاصه که بدین صورت.
هی میگن بعد کرونا دوباره دور هم جمع میشیم،مسئله دوباره دور هم جمع شدن نیست مسئله اونایی ان که وقتی جمع بشیم جاشون خالیه
نه به قبلنا که هزار سال یه بار پامو اینجا نمیذاشتم نه به حالا که هر فکر مشعشعی به ذهنم میرسه میگم بیام سریع چراغ راهی بکنمش فرا روی راه سایرین
کم کم میام اینجا اینکه شام و نهار چی خوردیمم توضیح میدم
به کی؟ نمیدونم،به خودم:))
میگم که ما کلا خانوادگی سالی دو بار همو ماچ میکردیم،یه عید یه تولد.حالا عید امسال که بدین سان شد و از دور و از تو رختخواب واسه هم دست تکون دادیم ایشالا اگه بتونیم مقاومت و ادامه بدیم و تولدامونم با موفقیت بدون ماچ کردن هم پشت سر بذاریم میتونیم رکوردمون و در گینس به ًثبت برسونیم و ضمن الصاق برگ زرین دیگری در دفتر افتخارات خانوادگیمون باعث سربلندی میهن و هم میهنان عزیزمون در مجامع جهانی بشیم.
همین.
نهارم خورشت هویج خوردیم.حتی انقد بیکارم که میتونم طرز تهیشم بنویسم فقط حیف که نمیدونم متاسفانه.
حالا شما فعلا پیازداغشو سرخ کن تا بعدا ببینیم چه گلی به سرمون بگیریم
یک ترس خیلی بزرگ زندگی واسه من رانندگیه،گواهینامه رو که گرفتم قاب کردم زدم دیوار و تمام سالهای بعدش هی نگاش کردم و همچنان دارم به نگاه کردن ادامه میدم
الان تقریبا ده ساله که هر چن وقت یه بار خواب میبینم که دارم رانندگی میکنم ولی هر کاری میکنم ترمز نمیگیره
حالاااا
چن روز پیشا پودر کیک خریدم کیک بپزم . رفتم گوگل کردم دیدم نوشته سفیده تخم مرغ و باید رو به یه جهت هم بزنی تا کیک پف کنه،دیشب چهار بار با استرس از خواب پریدم ،چون هی خواب میدیدم دارم سفیده تخم مرغ و هم میزنم که یهو وسطش جهت هم زدن سفیده ها یادم میره
خلاصه که مهم نیست موضوع چی باشه ذهن من میگرده پیداش میکنه و ازش یه کابوس میسازه
گویا قسمته که پودر کیکم قاب کنم بزنم کنار گواهینامم