چونکه خوابم نمیبره

پدر و مادر واقعا مقوله مهمی تو زندگی آدمیزاده

البته تنظیم ساعت خوابم یه مقوله مهم دیگه است که اگه به مقوله  دومی توجه کافی بکنی مثه آدم میگیری میخوابی و نصف شبی نمیای راجع به مقوله مهم اولی حرف بزنی.

حالا اِنی وِی...

با رسم شکل و ذکر مثال اگه بخوام توضیح بدم مثلا من هزار سال پیشا میرفتم کلاس خیاطی.میدونم کسله ولی به هر حال اون موقع فک میکردم شاید ادامش بدم و تبدیل به دولچه و گابانای  مناطق محروم  بشم.

آمااااااا

هر موقع که من این پارچه رو رو میز پهن میکردم پدر جان ظاهر میشدن و با جمله" به به خانوم خیااط " کاری رو با اعصاب من میکردن که چنگیز خان مغول با نیشابور نکرد.

خشمی که سالهاست توی وجودم از پدر جان دارم و نفرتم از خانوم خیاط خطاب شدن، تبدیل شد به نفرتم از خیاطی و بعدشم که مثل همیشه فوقع ما وقع . خیاطی و طراحی لباسم رفت چسبید به پروژه های ناکام قبلی و متاسفانه خاور میانه از ظهور یک دولچه گابانا محروم موند.

میخوام بگم یعنی ماشالا بعضی پدر مادرا نه تنها مشوق نیستن بلکه مجددا چنگیز و نیشابور.

کاش این صدای تو سر منم ساکت شه بگیرم بخوابم هم انقد فکر نکنم همم انقد مصدع اوقات شریف شما نشم.

خیلی ادبی شدم امشب دو دیقه دیگه حرف بزنم حس میکنم ممکنه پاشم شعرای مجید اخشابیو بخونم براتون فلذا همراهان گرامی

تا درودی دیگر بدرود.

شما ام پاشید بخوابید که هیچ خیری تو این موقع شب بیدار بودن نیست.

دیگه واقعا واقعا بدرود

یکی بود یکی نبووود

کور بشه چشم حسووودد

.

.

.

جمجمک برگ خزوووووون اینه بخت بی گناااه

غنچه گل گل شکرهههه شب قضااا و قدرهههه

مهر و مهتاب و ببیییین

یکی باشیییم سحرهههه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد