چطور اینطور میشه

یعنی من میتونم یه مثنوی کامل بنویسم اسمشم بذارم برادرنامه

اصن برادر داشتنا بعد از کار تو معدن سخت ترین کار دنیاست 

فی الواقع آدمیزاد شبدر چار پر بشه خواهر نشه،والا....

چه کنم با بوی سیگارت برادر جان؟؟هااان؟خودت بگو چه کنم

هر بار که میخندم ،هر بار که یه رویا ابر میشه و میاد بالای سرم،هر بار که فک میکنم همه ی درای دنیا به روم بازه،بوی سیگارت میشه کوه غم و میاد میشینه روی شونه هام.میشه باد میشه طوفان و میاد ابر رویاهامو با خودش میبره...

ببخش اگه من زیادی منفی نگرم ولی هر بار به لحظه ای فک میکنم که دکتر بهت بگه دود سیگار نشسته روی ریه هات،بگه به جای سیگار این لحظه های زندگیت بوده که دود شده رفته هوااا

بگه برو به خواهرت بگو حالا دیگه میتونه بمیره از غصه اون چیزی که یه عمر ترسیده ازش به سرش اومده.

خونه نیومدنت شد زخم و نشست توی قلبم ولی سیگااار آخه ؟؟؟حالا تو که هرگز اینجا رو نمیخونی ولی بدان و اگاه باش که همون هفته ای یه بار که زحمت میکشی میای خونه روال به این صورت هست که میای ،میام دم در ،ماچت میکنم بوی سیگار میدی هزار تیکه میشم و پایان

به نظرم رو پاکت سیگار به جای اون جمله ی سیگار واسه سلامتی شما ضرر داره باید بنویسن سیگار واسه سلامت مادرتون بیشتر از شماضرر داره، نکشید!

شما پشت و پناه خواهرتون هستید نکشید!

شما حق ندارید سرطان بگیرید بمیرید نکشید!!

حالا شاید واسه خیلیا سیگار کشیدن معمولی باشه واسه من نیست

 واسه من بلعیدن اون حجم از دود واقعا معمولی نیست

واسه من هرچیزی که به خانوادم آسیب بزنه هیچ وقت معمولی نیست


اگه برادرید اگه خواهرید اگه مادرید یا پدرید یا دوست،اگه میدونید کسایی هستن که روحشون و قلبشون وصله به روح و قلب شما ، نکنید این کارو باهاشون...انقد نلرزونید دلشونو!!گناه دارن به خدا...گناه داریم به خدا!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد